سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :107
بازدید دیروز :12
کل بازدید :173936
تعداد کل یاداشته ها : 180
103/9/7
11:38 ص
موسیقی

طبیعت به آدم یاد می ده که زندگی فقط ترس نیست. بلکه تو تاریک ترین لحظات ، یافتن اندکی علف خشک برای شعله ور ساختن می تونه شادی رو برات به ارمغان بیاره.

الان ساعت 12 شبه و من توی چادرم دراز کشیدم و به لطف چراغ سربندم می تونم این مطالب رو بنویسم. تازه تونستم اتیش روشن کنم و الان بزرگترین دغدغه زندگیم اینه که آیا اون کنده بزرگه می تونه اتیش بگیره و تا صبح بیدار بمونه و حیوونهای وحشی رو از من دور نگه داره یا نه؟ البته خیلی هم مهم نیست

از پائولو کوئیلو فقط یک جمله یاد گرفتم و اون اینه که وظیفه آدم ها تو این دنیا اینه که به رویاهاشون برسن و واسه اون تلاش کنن. و همکنون من خوشبخترین آدم ها هستم که تونستم بالاخره بیام اینجا وسط این جنگل و کنار رودخانه کمپ بزنم. این رویایی بود که من همیشه در خیالم داشتم.

ساعت 12 شبه و درحالیکه دراز کشیدم آتیش به فاصله چند متری من داره دود می کنه و صدای رودخانه هم داره پشت سر من شعر می خونه. یعنی میشه امشب بارون بیاد و من رو غرق در سعادت و خوشوقتی بکنه ؟

فردا صبح

حدود ساعت پنج و نیم صبح با داد و فریاد پرنده ها بیدار شدم البته سرمای صبحگاهی هم بی تاثیر نبود. توی زندگی شهری این ساعت معنی خاصی نمی ده. مگر حس بدی که آدم هایی که راهشون دوره باید بیدار شن و برن سر کار . ولی اینجا اجباری در کار نیست همچنان که اختیاری در کار نیست.

ار آتیش دیشب تکه ذغالهایی باقی مونده و اول رفتم سراغه اون تا کمی سرمای سرمای صبح رو کاهش بدم. راستی خزه روی درختان جنگلی فتیله خیلی خوبی واسه آتیشه حتما امتحان کنید.

بعد از بر افروختن آتیش یه سوسیس تخم مرغ دبش درست کردم (البته روی اجاق گاز صحرایی) و با یک لیوان چای داغ خوردم. اینجا پرنده ای دیدم که تا حالا ندیده بودم یک پرنده سیاه رنگ با نوک قرمز . معرکه بود.

حالا می خوام برم توی این آب خروشان که به علت بارندگی گل آلود هم هست بخت خودمو واسه ماهیگیری امتحان کنم. البته قبلش باید ظرفامو بشورم.

ماهیگیری

تو اینجا که درختان کنار رودخانه انبوهه و عرض رودخانه هم کمه باید دقت کنم تا قلابم گیر نکنه. با توجه به گل آلود بودن احتمالا بهترین طعمه کرمه

ساعت هشت و نیم صبح و بالاخره ماهیگیری من با گرفتن چند تا ماهیه متوسط تموم شد که البته رهاشون کردم این ماهیا زردک بودند که البته بزرگاشون تا بالای یک کیلو هم میشه که متاسفانه اصلا لب به قلاب نمی زنن و واسه گرفتنشون باید با دست اقدام کنی و لای ریشه ها زیر آب بری که البته مهارت بسیار بالایی می خواد . این از اون کاراست که یه ماهیه بزرگ رو توی آب بتونی بگیری.

نکته جالب اینکه 2 تا سنجاقک دقیقا فیروزه ای رنگ با بالهای مشکلی مخملی تمام مدت منو تو این کار همراهی می کردند. بسیار زیبا بود. اینجا صدای بلبل قطع نمیشه و مدام پرنده های زیبا و پروانه های رنگارنگ میبینی.

اینجا کرم های پروانه رو میبینی که شب خودشون رو از شاخه درخت به فاصله بیشتر از یک متر با تار خودشون آویزون می کنن و تا صبح پیله میبافن .

حالا میخوام برم جنگل نوردی فکر می کنم بعد از ماهیگیری دستام بیشتر بوی کرم می دن تا ماهی !

جنگل نوردی

ساعت 9 صبح راه افتادم برای جنگل نوردی. از نسامه تا کاوی ملک حدود یک ساعت طول کشید . البته چند جا راهو اشتباه رفتم . بعد با سلام و صلواتو البته قطب نما یک ساعته دیگه رفتم تا جاربند. جنگل بسیار وحشتناک با علف های بلند و مسیر احشام رو. جالبه که تاحالا فرق مسیر احشام رو را با مال رو نمیدونستم.

برگشتنی از همین مسیر نیومدم چونکه هم بالا و پایین زیاد داشت و هم امکان داشت راهو پیدا نکنم. واسه همین مسیر رو دور زدم و ظرف مدت 3 ساعت از جاربند به آهک چال ، چالکش ، کردکوی ، منجه لات ، کادی و بالاخره جنگل نسامه

ناهار تن ماهی خوردو با پنیر !

بعد از برگشتنم از جنگل نوردی تنها چیزی که تغییر کرده بود کیسه زباله بود که تقریبا دریده شده بود. نمیدونم که کار پرنده است یا جانور.

الان میخوام یک چرت کارشناسی بزنم با صدای بلبل

داشتم فکر میکردم عجب انگیزه ای داشتم که دیشب ساعت 11 اومدم اینجا در حالیکه تاریکیه مطلق بود. خوشبختانه تجهیزات کامل همراه داشتم یک چراغ سربند معدنی ، یک چراغ پلیس با قدرت بسیار عالی ، یک اسپری فلفل آمریکایی با برد 3 متر ، یک چاقوی زامن دار مامان و البته یک تبر !

یکی دوتا محلی که چادر منو دیده بودند خیلی تعجب کردند که چطوری تو شب اومدم اینجا و موندم. آخه مردم شمال به شدت به جن اعتقاد دارن و ازش می ترسن.

البته باید بگم که منهم ترسیده بودم ولی واقعیت اینه که زندگی همش ترس نیست.

نکات ایمنی:

حتی المقدور یه نفره کمپ نزنید

آب به مقدار لازم ببرید

حتما چراغ سربند داشته باشید

از قانون طبیعت پیروی کنید و به موجوداتی که با دیدن شما فرار می کنن نزدیک نشیدچون به مراتب خطرناک تر میشن و تا سرحد مرگ با شما مقابله می کنن. از جمله مار و راسو

راجع به حیوونات بزرگتر مثل گراز ، گرگ ، پلنگ ، سیاه گوش بد نیست بدونید که اینا شب رو هستن و توی روز بعید که ملاقاتشون کنید و به هنگام شب روشن کردن آتیش ایمنی شما رو تضمین میکنه

با اینحال فکر میکنم در شرایط نا خواسته اگه مواجه شدید فرار نکنید و بهترین وسیله دفاعی اسپری فلفل هست.

 


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ پسرک خانه ای داشت بروی خر پشته